سیب من



برخی روان شناسان و فعالان حوزه روح و روان ، معتقدند نوشتن می تواند به آرام شدن ذهن و روح انسان کمک کند.

باخودم اندیشدم تا من هم بنویسم

شاید از این تلاطم و جوش و خروج آزاد شوم.

قلم بدست گرفتم و خواستم تا بنویسم

ذهنم تل انبار افکار گوناگون و بسیار متفاوت و حتی متضاد بود.

مانده ام از کجا آغاز کنم.


زندگی چیست؟

این سوالی است که ذهن انسان را در همه اعصار بخود مشغول کرده است ، حالا هر کس با فهم و درک و قدرت عقل خویش ، از این سوال استنباط و برداشت گوناگونی داشته و آنرا به گونه های مختلف بیان می کند.

این سوال همیشگی من بوده و جوابی برای آن نیافته ام .

لذا می نویسم تا شاید از میان نوشته هایم به پاسخی برسم


همواره این سوال را در ذهن داشتم و اگر اهل دلی و یا فردی که حس می کردم از نگاه خاص به دنیا نگاه می کند را می بافتم ،  در صحبت خصوصی از او سوال می کردم:

زندگی چیست؟

پاسخ ها گوناگون و متفاوت بود

و هر کس به ذم خودش و از زاویه دید خودش آنرا تفسیر می کرد

اما واقعا زندگی چیست؟

برای من زندگی یک موهبت است که کمتر کسی ارزش حقیقی آنرا درک میکند

اگر چه در طول تاریخ این معنا تغییر نکرده بلکه این انسان بوده که در زمان های مختلف تفاسیر گوناگونی را از آن ارائه کرده است.

گمان دارم برای فهم این سوال باید ریشه ای نگاه کنیم

فلسفه انسانیت و زمین و عالم هستی را در حد فهم خودمان ، درک کنیم

وارد مقوله خلقت نمی شوم چرا که آرا و نظرات آنقدر زیاد است که یافتن جواب صحیح خیلی دشوار و سخت است.

اما اگر فرض کنیم بهر حال کیهان و دنیا و انسان ایجاد شد و این انسان در یک بازه زمانی که در مقابل عمر جهان ، بسیار ناچیز و اندک است ، در این عالم هست

خوب حالا او باید چه کند

کدام راه است و کدام چاه

سعادت کدام است و گمراهی کدام


خدا کند دلت نگیرد

خدا کند سینه ات تنگ نشود

خدا کند حس نکنی ، دنیا برایت کوچک است

خدا کند به این نتیجه نرسی که مردنت از بودنت بهتر است

خدا کند زبانتان مشترک باشد

خدا کند شعور داشته باشید

خدا کند فهم داشته باشید

خدا کند دل نبندید

خدا کند عاشق نشوید

خدا کند بتوانید با عقل بیندیشید

خدا کند 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها